پرندگان می‌روند در پرو بمیرند

هبوط آینه

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ۰۱:۰۵ ق.ظ

پونه رف رو دستمال میکشید، آینه افتاد و شکست، آینه شکسته رو برداشتم رفتم کنار پنجره، نور رو تابوندم تو صورتش، خندید، گفت: نکن، مادرم میگفت هر کی با آینه نور بندازه اینور اونور دیوونه میشه، خل میشه.  
گفتم: اینا اوهامن، خرافاتن و نور رو بیشتر انداختم تو صورتش، تو چشماش، چشماش رنگ گرفتن، رنگ آینه، صاف و زلال، عکس آسمون از تو چشماش افتاد تو آینه.  
پونه گفت: نکن، دیوونه میشی، خل و چل میشی،  مجنون میشی می‌مونی رو دستم.  
گفتم: من دیوونه بشم ارغوان منو نگه میداره، با تو چی کار دارم. مگه نه ارغوان؟ ببین، ببین میگه آره.  
پونه به عکس روی دیوار خیره شد و سرش رو تکون داد.  
گفت: گفتم با آینه بازی نکن دیوونه میشی.

  • هبوط نیلی

نظرات (۱)

ج

 

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

هم میهن ارجمند! درود فراوان!

 با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن

"وب بر شاخسار سخن "

هر ماه دو یادداشت ملی میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.

خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.

 

آدرس ها:

 

http://payam-ghanoun.ir/

http://payam-chanoun.blogfa.com/

 

[گل]

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی