پرندگان می‌روند در پرو بمیرند

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

هبوط خیال

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۵۳ ب.ظ

از عمر زمین حدود شش میلیارد سال گذشته که با حساب من  پنج میلیارد سالش برای همین چند صباحی ه  که ندیدمت

  • هبوط نیلی

مصائب نوشتن

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ب.ظ
یکی از سخت ترین مشاغل تو ایران نویسندگی ه . گذشته از اینکه فرهنگ و هنر ، بین عامه و خاصه مردم  (که خواص شامل مسئولین هم میشه) ،فاقد ارزش واقعی خودشه برداشت های نامتعارف سد بزرگی ه جلو راه نوشتن . شما اجتماعی مینویسی میگن سیاه نمایی میکنی . عاشقانه مینویسی میگن منکراتی ه ، سیاسی مینویسی میشه اقدام علیه امنیت ملی ، طنز مینویسی بهت برچسب لودگی میزن 
و  و  و  ...
  • هبوط نیلی

این روزهای ما

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ

از ی سن و سالی به بعد دیگه هیچی براتون مثل قبل نیست ، هیچی اونقدر که قبلن خوشایند بوده نیست . از ی سن و سالی به بعد زندگی رو روال گذشته ش نیست . نه روزاتون نه دوستیاتون و نه حتی دوست داشتناتون . از ی سن و سالی به بعد خیلی فکر مرگ رو میکنید . خیلی به این فکر می کنید که چقدر زندگی تون بی هدف گذشته . از ی سن و سالی به بعد وقتی به پشت سر نگاه می کنید می بینید چقدر فرصت رو از دست دادید . از چقدر آدمای دوست داشتنی گذشتید . از ی سن و سالی به بعد دیگه خودتون نیستید.  هیچ وقت نزارید از ی سن و سالی به بعدتون بشه

  • ۱ نظر
  • ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۱
  • هبوط نیلی

هبوط برای هیچ

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۴ ب.ظ

من یک ماشین زمان دارم از  همان هایی که مدلش 1950 است یا شاید هم 51 . در باره سال ساختش شک دارم . آخر ساخت اتحاد جماهیر شوروی ست و انها هم هیچ اهمیتی به این مسایل  نمی دادند  یعنی برای  ماشینشان هیچ سندی ، بنچاقی  چیزی حتی پلاک دستکوبی  دست و پا نمی کردند  بس که فکر می کردند همه چیز ارث پدر بی همه چیزشان است . اما از حق نگذریم  لعنتی ها هم سینمایشان خوب بود هم آن داستایوفسکی و چخوفشان و حتی آن نیکولای گوگول شان  اما  خروشچف و لنین و تزارشان به لعنت یزید هم نمی ارزیدند و حتی فکر میکردند در آن کمیته مرکزی حزب کمونیستشان می توانند برای  همه دنیا تصمیم بگیرند و مثلا یکی را بفرستند توی جنگل های همسایه که شاه را عاصی کند یا خیلی آن سرتر دنیا دولت و حکومت دست نشانده تعیین کنند در یک کشوری که سیگار برگ دارد و روسپی  و من شنیده ام که خدا قسمت هر مسلمانی کند که برود و در هاوانا با این شورلت های قدیمی در کوچه پس کوچه هایش جولان بدهد و میخ اسلام را در دور دستها بکوبد و از شما چه پنهان من هم دلم میخواهد  آنجا بروم و سیگار برگم را بگذارم گوشه لبم و رویم به دیوار دست یکی از همان پری رویان را بگیرم و ترانه " بدرود فرمانده"  را برای چگوارای نازنین بخوانم 

 اما باز هم لعنت بر پدر همین روسها که  آدم از ترس جانش نمیتواند حتی سوار آن توپولف هایش شود چه برسد سوار ماشین هندلی زمانشان شود که برود و در کوبا خوش بگذراند

  • هبوط نیلی

هبوط یک دیوانه

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ب.ظ

آدمیزاد گاهی خوش به حالش میشود آنقدر که حتی خودش باورش نمیشود ، حتی گاهی در پوستش نمی گنجد حالا این آدمیزادی که خوش به حالش شده شروع میکند به فخر فروشی به این وآن ، که چه؟ که من خوش به حالم شده . آنقدر فخر میفروشد و میفروشد که دیگر چیزی برای  خوش بحالش شدن باقی نمی ماند یعنی همه آنچه داشته ، همه فخر هایش را فروخته  و بعدش عاطل و باطل مینشید جلوی همه انهایی که فخرش را به انها فروخته و نگاهشان میکند و حسرت میخورد که چرا همه فخرش را فروخته و حالا باید کلی انتظار بکشد که باز هم خوش بحالش شود

  • هبوط نیلی

هبوط در خیابان شریعتی

سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ

ی روزایی هستن که خیلی خوبن . حتی اگه صبحش به زور خودت رو از تو تخت بکشی بیرون . حتی اگه ببینی پرنده ای که روی کولر لونه داشت  جوجش رو برداشته و رفته . 

ی روزایی خیلی خوبن .حتی اگه توی تاکسی ی آدم چاق مهربون تمام سهم تو رو از صندلی گرفته باشه .حتی اگه ترافیک همت کلافت کنه .

ی روزایی هستن که دلت میخواد تا همیشه باشن حتی اگه مجبور باشی تو سالن همایش اداره به حرفای صد من ی غاز آخوند اداره گوش کنی .حتی وقتی دلت بخواد بزنی تو دهن همکارت که اینقدر آسمون ریسمون نکنه

 ی روزایی خوبن خیلی خوبن  . حتی وقتی گرما کلافت کنه . حتی وقتی عرق از سر بازوت سر بخوره بیاد پایین  رو مچ دستت و زیر ساعتت جمع بشه . 

ی روزایی هستن که خیلی خوبن حتی اگه خوب شروع نشده باشن .

ی روزی هست که نشستی روبروِی یکی 

ی روزایی هستن که اینقدر خوبن که دلت میخواد همه خیابونا ترافیک باشه .  دلت میخواد ی آدم چاق مهربون کنارتون تو تاکسی بشینه که سهم تو رو هم از صندلی بگیره.

 ی روزایی چقدر خوبن و چقدر خوب تموم میشن حتی اگه خوب شروع نشده باشن .اونقدری خوبن  که حس میکنی بقیه باید بهت حسودی کنن.

ی روزایی اینقدر خوبن که انگار خدا داره بدهی هاشو باهات صاف میکنه


  • هبوط نیلی