پرندگان می‌روند در پرو بمیرند

هبوط برای هیچ

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۴ ب.ظ

من یک ماشین زمان دارم از  همان هایی که مدلش 1950 است یا شاید هم 51 . در باره سال ساختش شک دارم . آخر ساخت اتحاد جماهیر شوروی ست و انها هم هیچ اهمیتی به این مسایل  نمی دادند  یعنی برای  ماشینشان هیچ سندی ، بنچاقی  چیزی حتی پلاک دستکوبی  دست و پا نمی کردند  بس که فکر می کردند همه چیز ارث پدر بی همه چیزشان است . اما از حق نگذریم  لعنتی ها هم سینمایشان خوب بود هم آن داستایوفسکی و چخوفشان و حتی آن نیکولای گوگول شان  اما  خروشچف و لنین و تزارشان به لعنت یزید هم نمی ارزیدند و حتی فکر میکردند در آن کمیته مرکزی حزب کمونیستشان می توانند برای  همه دنیا تصمیم بگیرند و مثلا یکی را بفرستند توی جنگل های همسایه که شاه را عاصی کند یا خیلی آن سرتر دنیا دولت و حکومت دست نشانده تعیین کنند در یک کشوری که سیگار برگ دارد و روسپی  و من شنیده ام که خدا قسمت هر مسلمانی کند که برود و در هاوانا با این شورلت های قدیمی در کوچه پس کوچه هایش جولان بدهد و میخ اسلام را در دور دستها بکوبد و از شما چه پنهان من هم دلم میخواهد  آنجا بروم و سیگار برگم را بگذارم گوشه لبم و رویم به دیوار دست یکی از همان پری رویان را بگیرم و ترانه " بدرود فرمانده"  را برای چگوارای نازنین بخوانم 

 اما باز هم لعنت بر پدر همین روسها که  آدم از ترس جانش نمیتواند حتی سوار آن توپولف هایش شود چه برسد سوار ماشین هندلی زمانشان شود که برود و در کوبا خوش بگذراند

  • هبوط نیلی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی