هبوط انارها
يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۴۱ ب.ظ
#زمانی_برای_مستی_انارها
گفت هوای پاییز همه رو مست میکنه . حتی برگ درختا رو . مست پاییز میشن میرقصن خسته که شدن آروم آروم میان پایین . میوفتن یه گوشه خمار خواب مستی .
هیچ بادی نبود . حتی ابری نبود . هنوز مرداد گرمای خودش رو مثل عمود آهن تو سرت میزد و من فکر طعم گس خرمالو بودم که لبها رو جمع میکرد .
گفت انارا هم مست میشن . مست که شدن ترک میخورن .
تو چشماش محو شدم . انار شدم . مستِ مست . ترک خوردم .
دست دراز کرد که بچینتم . مثل خون تو رگهاش ، تو دستاش دویدم . از مچش بالا رفتم . مثل وقتی روزنامه رو بذاری توی لیوان آب و نم بکشه . پوستش نم کشید از رنگ سرخم . مثل خونی که بدوه از شرم رو گونه های یکی ، روگونه هاش نشستم و کم کم چکه کردم ، ریختم پایین روی سینه هاش .
دست دراز کردم بچینمش . مثل انارای مست ترک خورد .
- ۹۴/۰۶/۰۸
بسیار زیبا.عالییییی
یاد نوته فروغ فرخزاد افتادم:
می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعله نگاه پریشانش
می بندم این دو چشم پر آتش را
تا بگذرم ز وادی رسوایی
تا قلب خامشم نکشد فریاد
رو می کنم به خلوت و تنهایی
موفق باشید.