پرندگان می‌روند در پرو بمیرند

هبوط از تو

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ب.ظ

بچه که بودم نقاش ها را دوست داشتم آخر زن همسایه که سیگار می کشید و ماتیک میزد و بوی خوب میداد و مینی ژوپ می پوشید، همیشه دستهایش رنگی بود و گلها را نقاشی میکرد و خانه های سفید را و گاهی وقتها دختر های لخت را.  بزرگتر که شدم شاعر ها را هم دوست داشتم، همان ها که حرف های خوب میزدند و دنیا را قشنگ تصویر میکردند‌.  همان ها که از دوست داشتن می گفتند و جهان زیبا تر میشد. همان ها که همیشه از تو می نوشتند و حالا  تو را بیشتر از  همه نقاش ها و شاعر ها دوست دارم. 

  • هبوط نیلی

نظرات (۱)

  • طلبه اُ منفی
  • خدا روستا را
    بشر شهر را
    ولی شاعران
    آرمان شهر را آفریدند...

    قیصر می‌فرماد!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی