هبوط تب
دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۳۶ ب.ظ
تنم را گرمای تب همچون کفتاری وحشی میدرد و انگار که در آشویتس هیزم سوزاندن یهودیان شده ام. سرفه های غلیظ و سنگین سینه ام را چنان خنجری از فولاد آبدیده میخراشد و همراه خود چرک و خون را بیرون میدهد. تمام جسم نزارم از شدت درد، پیچ و تاب میخورد، گویی نهنگی مرا بلعیده و در توفانی سهمگین گرفتار آمده. با اینهمه اگر امشب را به فردا برسانم، اگر، امشب را به فردا برسانم...
- ۹۷/۰۱/۱۳